ما و ثمره ی عشقمون

مینویسم از عشق های زندگی ام *

وقتی 21 هفتم بود

4 مهر بود رفتم سونوی آنومالی 

قربونت بشه مادر که 410 گرم هستی کوشولوی قشنگم 👶💋 همه چیزت اوکی بود فقط پشتتو کرده بودی به ما دکتر نتونست صورتتو ببینه هرچقد پهلو به پهلو شدم هرچقد منو تحت فشار سونو گذاشت اما تو برنگشتی 😥

اخه قربونت برم تو که هردیقه داری تو دلم وول میخوری چرا اونجا لج کرده بودی :))

فرداشم با مامانو بابام رفتیم لباسو وسایل حموم وسایل بهداشتیت و اسباب بازی خریدیم نمیدونی که  لباسات چقدر خوشگلو خوشرنگن و منتظرن تو بیای برن تو تن سفید بلورت 😊

وقتی هم اومدیم خونه منو مادر جونیت تو اتاقت چیدیمشون و از اون روزبه بعد من روزی چندبار میرم اتاقتو وسایلتو نگاه میکنمو هعی میگم اخه ماااادر ب فدااات 😚😋

امشب 6مهر با بابایی استیکر اتاقتو چسبوندیم خیلی خیلی خوشکل شدش مطمعنم که توهم خوشت میاد جیگر مامان 💋👀❤

بابایی در حال چسبوندن استیکرا 😊👆💕

ایا تو اینستا گرام صفحه داری
بله عزیزم ولی شخصیه ❤❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan