4 مهر بود رفتم سونوی آنومالی
قربونت بشه مادر که 410 گرم هستی کوشولوی قشنگم 👶💋 همه چیزت اوکی بود فقط پشتتو کرده بودی به ما دکتر نتونست صورتتو ببینه هرچقد پهلو به پهلو شدم هرچقد منو تحت فشار سونو گذاشت اما تو برنگشتی 😥
اخه قربونت برم تو که هردیقه داری تو دلم وول میخوری چرا اونجا لج کرده بودی :))
فرداشم با مامانو بابام رفتیم لباسو وسایل حموم وسایل بهداشتیت و اسباب بازی خریدیم نمیدونی که لباسات چقدر خوشگلو خوشرنگن و منتظرن تو بیای برن تو تن سفید بلورت 😊
وقتی هم اومدیم خونه منو مادر جونیت تو اتاقت چیدیمشون و از اون روزبه بعد من روزی چندبار میرم اتاقتو وسایلتو نگاه میکنمو هعی میگم اخه ماااادر ب فدااات 😚😋
امشب 6مهر با بابایی استیکر اتاقتو چسبوندیم خیلی خیلی خوشکل شدش مطمعنم که توهم خوشت میاد جیگر مامان 💋👀❤
بابایی در حال چسبوندن استیکرا 😊👆💕
- سه شنبه ۶ مهر ۹۵