ما و ثمره ی عشقمون

مینویسم از عشق های زندگی ام *

پدرانه 1

اینکه بابایی خیلی پیگیر بیمارستانه اینکه جای خوب باشه تخصصی باشه دکتراشو ماماهاش خوب باشن اینکه امروز در کنار کارای دیگش برای بار دوم بره بیمارستان و ازشون پرس و جو کنه درحدی که خانوم دکتره بگه وای چقد حساسی همه چیو میپرسی ببین تو خونه با خانومش سر اینکه چی بخوره چی نخوره چقد حساسه 😊😄

دقیقا هم همینطوره بابایی روزهای اول ماه های اول خیلی بم سخت میگرفت که اینو بخور اینو نخور فقط و فقط برای اینکه دوس داره یه دخمر سالمو خوشمل داشه باشه اره مامانی 😊 وگرنه اگه به عهده ی من بود تو یه دخمر شاید به شکل پیتزا و ساندویچو پفکی چیزی میشدی 😆

قشنگم اینو بدون که چقدر بابایی من و تورو دوس داره و رو همه چیز برای اینکه در سلامتو ارامش باشیم حساسه 😊😘

پس بابایی عاشقتیم همیشه هوامونو داشه باش ماچ به دستای مهربونت 💋❤ 


اولین نبض یا حرکت؟!

امشب 8شهریور(17هفتگی)تو دلم یه نبضی حس کردم انگار که یکی تق تق میزدو میرفت فقطم سمت راست شکمم 

یعنی یه حسی خیلی باحالی بود یعنی خودت بودی مامانی ؟! 😍🙊

اگر این نبض ها از حرکت تو بوده باشه دلم خواست ثبتش کنم امشبو، عزیزدلم :) 

قشنگترین تاریخ زایمان دنیا مال منه :))

مگه داریم از این صحنه قشنگتر 😢😍


جنسیت : دختر

تاریخ زایمان: 12بهمن 95

چی قشنگتر از اینه که دخترت روز تولدت به دنیا بیاد واقعا هدیه قشنگیه که اون روز از خدام میگیرم دعا میکنم دختری همکاری کنه و همون روز به دنیا بیاد 

دخمل نازم لطفن روز تولد مامی بدنیا بیا تا هرسالو کنارهم و باهم جشن بگیریم عزیزدلم ی روز اینور اونور ک فایده نداره لدفن همون روز به دنیا بیا 😜 تو باید خاص باشی حتی روز به دنیا اومدنت :) 

+عاشختم 😌😻


وقتی فهمیدم نی نی دختره

این مربوط میشه به 20 مرداد که قرار بود برم سونو گرافی برای بررسی جنین در سه ماهه دوم با حساب های خودم میدونستم که توی 15 هفته هستم و خیلی ذوق داشتم که دیگه اینبار جنسیت جنین مشخص میشه خیلیا میگفتن نه زوده اما من دلم روشن بود 

برطبق گفته های اطرافیان که بچت پسره واقعا هم فک میکردم که اره یه پمسل دارم اما آبجیم میگفت نه باید دختر باشه دخمر عشقه اصن....خودم باهات باید بیام سونو ببینمش 😍 اما صبح که موقع رفتن شد گفتم خیلی خوابم میاد خودت بروووو 😂 رفتمو دوساعتی تو نوبت بودم یه حس هیجان و استرس داشتم دوتا خانوم جلوتر من رفتن شنیدم ک دکتر بشون گفت بچه پسره منم خندیدم گفتم همه پسرزان مثه اینکه :)) نوبتم شد صدام کردن انقد گفت زود باش سریع باش هول شده بودم تپش قلب گرفته بودم اخه خودم کم هیجان داشتم خلاصه دراز کشیدم همین یه چنتا چیزو دکتر گفت و منشیش یادادشت میکرد گفتم جنسیتش معلوم نیس؟ گفت اره دختره :)

وای قلبم وایساد اصن...از ذوق گفتم واااای قربونش برم گفتم احتماله؟ چند درصد؟گفت نه کاملا دختره :) مبارکه

وای مردم از ذوق باورم نمیشد اصلا 😢🙊  اومدم بیرون سریع به خواهرم زنگ زدم گفتم دخترههههه  لیاقت نداشتی بیای گفت بخدا از اونموقع رفتی اصن خوابم نبرده بعدشم فقط جیغ میکشید و داد میزد از خوشالی :)) بعدم به آقایی اس دادم :

×اخهه عشق مامانه نازدونه ی من دختر سفید  برفیه منه😍😍😍

+دختره؟! جون من؟ 

×بخداااا میدونی رو هوام الان ؟ 😆😊😄

+خداروشکر.عروسک باباس عشقه باباس.نفسمه 

منم گفتم عاشقتیممممم بابایی :)



برای نازدونه ی دلم :

اره مامانی اینقدرررر از داشتن تو ذوق زده و خوشحال شدم که حد نداره تو خوشمله سفید برفیه مامانی تو عروسک و نفس بابایی و ما منتظریم تا بدنیا بیایو فدات بشیم 💋❤


وقتی 16 هفتم بود :)

امروز نوبت دکتر داشتم قراربود ازمایشا و سونوگرافی سه ماهه دوم چک بشه 

با همسری رفتیم مطب اما اون رفتش پارک سر خیابون تا کار من تموم شه اخه ورود اقایان به مطب ممنوع بود :(

خلاصه دکتر ازمایشامو نگاه کرد گفت همه چی خوبه خداروشکر سونو ام نگاه کرد گفت خوب فسقلیتون دخمره تاریخ زایمانتم 12بهمن گفتم تولدمه اون روز گفت خو به سلامتی به به :) بعدشم وزنمو گرفت که دوکیلو زیاد شده بودم و این ینی فسقلی مامان تو داری بزرگ میشی کم کم ^___^ بعدشم سونوم کرد و دیدم قندوعسلمو سرشو پاهاش دستاش اینسری خیلی بهتر از سریهای قبل دیده میشد حتی قلب کوچولوش حتی حرکتاش بهدشم صدای قلب و صدای حرکاتاشو دکتر برام گذاشت شنیدم الهی قربون قلب کوچیک خوش صدات برم که تند تند میزد دکتر هم گفت همه چی بچت خوبه پاشو برو خونتون 😊 منم خیالم جمع شدو گفتم خداروشکر :) بعد اومدم تند تند واسه عشق جان تعریف کردم اونم گفت که دخمر شیطون منه دیگه :)و تو پارک قدم زدیمو کیف کردیم 💑

  

                


سلام

سلام ریحان بانوی آقا جوادم هستم :)

قبلا تو بلاگفا مینوشتم میخوام دوباره شروع کنم به نوشتن از زندگیم :)

منو عشقم سال 90 باهم اشنا شدیم و سال 92 ازدواج کردیم و شهربور 93 هم عروسی گرفتیم و حالا چهارماهه که صاحب یه عشق نازنازی شدیم و من دوران قشنگ بارداریو میگذرونم 

به امید روزای قشنگ :)

         


Designed By Erfan Powered by Bayan